
الف) مخاطب شناسی صحیح: فرض اساسی که در این طرح مدنظر قرارگرفته است بر این اصل استوار است که سربازان اصلی این جبهه عظیم، تولیدکنندگان و صادرکنندگان هستند و هر فعالیتی باید در جهت آگاهی و صلاح این گروه انجام گیرد. به تعبیر سامانمند بر اساس این محور اجزای تشکیلدهنده سیستم، تولیدکنندگان و صادرکنندگان هستند.
ب) رسیدن به مزیتهای رقابتی جدید و حفظ مرزهای نسبی: ازجمله موانع نظام برنامهریزی ایران نبود یک جسم جغرافیائی و کالبد پتانسیل منطقهای بوده است. به تعبیری دیگر، در نظام برنامهریزی ما هیچگاه بینش و نگرش منطقهای و آمایشی حاکم نبوده است و این بخشهای اقتصادی بودهاند که اهداف، استراتژیها و حتی فنهای رسیده به آنها را بر مناطق تحمیل کردهاند.
اساسی شهرستانها و نیازهای آنان توجه شود تا دست آوردهای حاصله با پتانسیلهای هر شهرستان هماهنگی و همخوانی داشته باشد. بهعبارتدیگر در مسیر حرکت، دو نوع فعالیت شکلگرفته است:
1-ارائه برنامههای بینش، دانش و روش
2-رسیدن به مزیتهای رقابتی و حفظ مزیتهای نسبی