براساس نتايج مطالعات مختلف عوامل اثربخشي عملكرد یک نظام عبارتند از:
1- وجود “طرح نظام اثربخش ارزشيابي عملكردي” اي كه شامل: هدف به روشني تعريف شده، ارزشمند و قابل فهم براي ارزشيابي عملكرد و درون داد گسترده كاركنان و سرپرستان بر نحوه ارزشيابي باشد.
2- تعريف دقيق عمليات ارزشيابي اثربخش عملكرد مديريتي، مشتمل بر: برنامهريزي عملكرد ، بازبيني مستمر عملكرد و ارايه بازخورد به كاركنان درباره اين كه چگونه عملكرد خود را بهبود بخشند.
3- وجود حمايت اثربخش نظام ارزشيابي عملكردي، كه سرپرستان را براي اعمال كردن رفتارهاي ارزشيابي اثربخش، به منظور تضمين رضايت و رسيدگي به شكايات نظام ارزشيابي تشويق ميكند.
4- پذيرش كاركنان از نظام ارزشيابي عملكرد سازمان و تمايل آنان نسبت به انجام آن.
5- تعهد سرپرستان و كاركنان براي اعمال مناسب نظام ارزشيابي عملكرد سازمان.
توافق كاركنان و سرپرستان بر تعريف عملكرد مطلوب و نحوۀ تفسير اطلاعات ارزشيابي عملكرد.
بررسي مداوم و نظام مند خود نظام ارزشيابي عملكرد (باليگا،[28] 1994 و مادلر[29]، 1997 ).
ويژگي هاي نظام هاي اثربخش
با اشاره به عوامل كليدي اثربخشي یک سازمان ، برخي از خصيصههاي نظامهاي اثربخش عبارتند از:
1- تلاش براي دقت بيشتر در تعريف و اندازهگيري ابعاد عملكرد تا جايي كه امكان پذير است.
تعريف عملكرد با تمركز بر پيامدهاي ارزيابي شده
پيش بينيهاي پيامد بر حسب فراواني و تكرار رفتار مربوط
تعريف ابعاد عملكرد به وسيله تركيب كارها با جنبههاي مختلف ارزش (نظير: كيفيت، كميت، مناسبت و بجا بودن)
2- اتصال ابعاد عملكرد به برآوردن نيازهاي مشتريان داخلي و خارجي.
3- تركيب كردن و به هم پيوستن اندازهگيري محدوديتهاي موقعيتي.
تمركز توجه روي محدوديتهاي ملاحظه شده در خصوص عملكرد
4- وجود اعتماد متقابل كافي بين سرپرستان و زيردستان.
5- اندازهگيري و هدايت عملكرد كاركنان بطور كلي و ملموس.
6- وجود نوعي تناسب بين فرهنگ سازمان و خط مشيهاي ارزشيابي آن.
7- سرپرستان نسبت به تشريح نظام ارزشيابي به كاركنان علاقهمندند و نحوۀ اجراي آن را با آنان در ميان ميگذارند.
8- ارزشيابي عملكرد رشد حرفهاي را تشويق و انتقال فرهنگ آن را تسهيل ميكند.
9- كاركنان فرصت لازم براي اظهار نظر دربارۀ مسايل و بحث در اهداف و برنامهها را دارند.
10- كاركنان بازخورد كافي و مداومي را از منابع مختلف دريافت ميكنند تا آگاهي لازم از موقعيت خود در ارتباط با عملكرد مورد انتظار را حاصل كنند.
11- خود ارزشيابي بخشي از فرآيند بازخورد رسمي است.
12- افزايش پرداختها هم بر مبناي عملكرد فردي و هم براساس عملكرد گروهي انجام ميگيرد(برناردین، 2003).
2-2-1-8- مدلهای اثربخشی سازمانی
مدلهای مختلفی برای بررسی میزان اثربخشی سازمانی ایجاد شدهاند. این تنوع در مدلها بهدلیل ماهیت مفهوم اثربخشی، به ویژه مرزهای نامشخص آن و بهدلیل مفهومی سازیهای متنوع سازمانهایی است كه مدلهای مختلف اثربخشی را بهكار میگیرند.
1) مدل هدف[30]
بهطور كلی، مدل هدف (نیل به هدف)، اثربخشی را به عنوان تحقق كامل یا حداقل بخشی از اهداف سازمان تعریف میكند (مازتز،2008).
مدل سنتی اثربخشی، متكی بر نوعی از سازمان بهعنوان مجموعهای از اجزایی است كه گرایش به رسیدن به اهداف دارند. در این دیدگاه یا مدل، اثربخشی بهعنوان رسیدن یا حصول به پیامدهای سازمانی تعریف میشود. در این مدل، تمركز به طور زیادی بر رسیدن به اهداف و مقاصد است (هنری ،2004 : 58 ).
هدفهای عملی ازجمله هدفهای مهمی هستند كه در این روش مورد توجه قرار میگیرند. اگر سعی شود از هدفهای عملی (و نه هدفهای رسمی) استفاده شود، نتایج بسیار بهتری به دست خواهد آمد. معمولاً هدفهای رسمی بهصورت تجریدی و انتزاعی هستند و سنجش یا اندازهگیری آنها مشكل است. هدفهای عملی نشاندهنده فعالیتهایی هستند كه سازمان واقعاً آنها را انجام میدهد.
در سازمانهای تجاری برای سنجش اثربخشی سازمان از روش مبتنی بر تأمین هدف یا نیل به هدف استفاده میشود؛ زیرا میتوان هدفهای تولیدی شركت را بهآسانی اندازهگیری كرد. معمولاً سازمانها عملكرد خود را برحسب سودآوری، رشد، سهم بازار و بازده سرمایهگذاری اندازهگیری میكنند (دفت ، 1388).
2) مدل سیستمی[31]
مدل سیستمی در حالیكه اهمیت اهداف را نادیده نمیگیرد، بر ابزارهای مورد نیاز برای رسیدن به اهداف خاص ، كسب منابع و فرآیندها تمركز دارد. در این مدل، مفهوم سازمان در دیدگاه سیستم باز ریشه دارد؛ كه دروندادها به فرآیندها تبدیل (درونداد به برونداد) شده و بروندادها به عنوان بخشی از یك كل نگریسته میشوند، نه به عنوان متغیرهای مستقل (هنری ، 2004 :60).
برای دانلود فایل متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید. |